مرگ رنگ

... و بخوان خط خطی های مرا

مرگ رنگ

... و بخوان خط خطی های مرا

پرواز

بعضی وقت ها واقعا به پرنده ها حسودی ام می شه. چه قدر راحت برای خودشون توی این اسمان به این بزرگی این طرف و اون طرف می رن .چه قدر راحت و ازادانه زندگی می کنند، تو زندگی شون هیچ اجباری ندارن .بعضی وقت ها می گم چی می شد خدا مثل فرشته ها بهمون بال می داد. اون وقت دیگه زندگی چه حالی داشت !

مثلا شب ها که مامان بابامون خواب بودن می رفتیم توی کوچه و خیابان برای خودمون کلی می گشتیم و سر ساعتی هم که می دونستیم بیدار می شن بر می گشتیم واگه سالی یه بار نمی بردنمون بیرون هم هیچ ایرادی نداشت .تازه بنزینم کمتر مصرف می شد و مجبور نبودن بنزین رو سهمیه بندی کنن.

خداییش این بال خیلی مزایا داره ها .یه کم فکر کن؟

نظرات 8 + ارسال نظر
افسرده پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:00 ب.ظ http://Afs0rde.Blogfa.Com

تنها



درک لحظه ای



میان تبسم خاموش ندیدن هایت



مرا کفایت می کند

علیرضا پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:06 ب.ظ http://www.batelshod.blogfa.com

سلام این عارفه جون ابجی خودمه. خیلی دوستش دارام کسی اذیتش کنه خودم حالشو میگیرم عارفه جون من دیگه رفتم بای بای

امین پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:35 ب.ظ

تو خیلی غمگین به نظر می یای عارفه خانم. چی شده مگه؟ کاری از دست من بر می یاد؟

آرش جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:41 ق.ظ http://www.setarehbaran.blogsky.com

سلام.
اینکه آدم بال داشته باشه خداییش خیلی با حاله ولی اینکه پرنده باشی عمرااااااا.
بیچاره ها تووو زمستون خودشونو باید بکشن تا یه چیزی برا خوردن پیدا کنن.

سارا جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:39 ق.ظ http://sogande-eshgh.blogsky.com

سلام عارفه جون
آره کاش میشد خدا هم به ما بال میداد
به قول تو مزایاش هم خیلی زیاده
اگه خدا به من بال میداد تا میتونستم به طرف آسمون پرواز میکردم تا بهش برسم و ازش تشکر کنم
عزیزم ممنون که به من سر زدی و نظرت رو گفتی
لینکت کردم تو هم اگه خواستی لینک کن
بازم بیا
**موفق باشی**

عروسک خانوم جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:00 ب.ظ http://aroosakkhanoom.blogsky.com

سلام عارفه جان
مرسی از حضورت
جدی اگه اینطوری بود چه حالی میدادا ترافیک هم نبود
بازم میام
با آرزوی شادی و سلامتی برای شما

م ی ث م یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:24 ق.ظ http://mrblue.blogsky.com

واقعآ‌اینکه بدون اطلاع مامان بابا بیرون بریم انقدر مشکل بزرگیه ؟؟؟؟ که اون همه بال به خودت وصل کنی !
اون موقع حموم رو چی کار میکنی ؟ به بالات شامپو میزنی یا صابون .
اه اصلآ نخواستیم بابا !

مرجان یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:58 ق.ظ

سلام عزیزم کارت حرف نداره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد